کد خبر: 2134 ۰۹:۲۲ - ۱۳۹۵/۰۱/۳۱

یادداشت دانشجویی:

تأملی بر اعتبار فرهنگی اجتماعی دارالارشاد

مسئولین فرهنگی استان لقب دارالارشاد را به این شهر نهادندو شروع به معرفی مفاخر و ستاره های اردبیلی کردند تا شاید بتوانند این شهر را به مردم ایران چنان معرفی کنند که شایستگی استان شدن را دارد.

تأملی بر اعتبار فرهنگی اجتماعی دارالارشاد

به گزارش ابصارنیوز،ایرج فتحی دانشجوی دانشگاه محقق اردبیلی همزمان با انتشار گسترده خبر حمله به شهردار اردبیل در رسانه های داخلی و خارجی این واقعه اسف بار را در کنار حوادث رخ داده در سال 94، شوک به بدنه فرهنگی شهر دانست و نوشت: چند روز پیش مطبوعات همیشه در کمین استانی با انتشار خبری تاسف کننده، بار دیگر شوک جدیدی را به بدنه فرهنگی این شهر وارد کردند که نباید بگوییم بدنه فرهنگی استان چون سهم استان از این ماجراها خیلی کم است!

اگر خاطرتان باشد ماجراهای بیمارستان فاطمی اردبیل، پزشک معروف شهر، نزاع های خیابانی، ماجرای مهد کودک و چندین ماجرای مشابه تبدیل به بمب خبری در کشور شد و نام اردبیل باردیگر بر تیتر مطبوعات کشور نمایان گشت! قبل از استان شدن اردبیل این شهر را شاید بواسطه قهرمانان ورزشی و مفاخر معاصر، مردم ایران می شناختند که پس از استان شدن اردبیل اینبار نام اردبیل جداگانه در خبرهای سراسری آنهم در قالب خبرهای هواشناسی گاه و بی گاه به گوش مردم ایران دور و نزدیک می رسید! پس از استان شدن مسئولین فرهنگی استان لقب دارالارشاد را به این شهر نهادندو شروع به معرفی مفاخرو ستاره های اردبیلی کردند تا شاید بتوانند این شهر را به مردم ایران چنان معرفی کنند که شایستگی استان شدن را دارد و شما خبر ندارید!

اکنون پس از گذشت چندین سال از استان شدن اردبیل و پیشرفتهای فرهنگی در این شهر بار دیگر شاهد رونمایی از آمار و ارقامهای قابل تاملی در این استان می شویم آماری نظیر رتبه چندم کشوری در طلاق و نزاع های خیابانی و خشونت و... انگاری فقط یک ایران است و یک شهر آنهم بنام اردبیل! شهرهایی که سالانه چندین نفردر آن  بدست اشرار منطقه کشته می شوند و آمارهای سربه فلک کشیده طلاق و فحشا و ... این استانها گویی پشت دفتر خاطرات مطبوعات کشوری بایگانی شده است! 

ماجرای درگیری یکی از اعضای شورای شهر اردبیل به همراه همسر قهرمان ایشان با شهردارتازه نفس، شوک دیگری بود که توسط مطبوعات زحمت کش و دلسوز این شهر رقم خورد! مطبوعاتی که مدام با نوشتن تیترهای بزرگ و معنادار دلسوزی خود را به رخ سایر حریفان مطبوعاتی استانهای کشور کشیدند.

ابن ماجرا پیامهای مختلفی برای اهالی فرهنگ این شهر دارد که از دیرباز تکرار اینگونه رفتارها و ناهنجاریهای اجتماعی کمر فرهنگ این دیار کهن و فرهنگ پرور را شکسته است. با اینکه سخت است قضاوت بر سر اینکه اصل ماجرا چه بوده و چه کسانی یا پشت پرده یا روی پرده مسبب این اتفاقات در شهر می شوند، ما باید دنبال پیام اینگونه رفتارها بوده و در صدد اصلاح آن باشیم رفتارهایی که اگر از مردم عادی سر میزد با یک بهانه قدیمی و همیشگی که اکثرا به عوام بودن برخی از مردم ربط داده می شود سر و ته قضیه را می شد جمع و جور کرد اما در خصوص خواصی که با رای اعتماد همین مردم زحمت کش پا به عرصه قدرت نمایی نه خدمت به مردم، گذاشته اند می توان طور دیگری به قضیه نگاه کرد! این ماجرا می تواند چندین پیام تکان دهنده به جامعه ما دهد. یکی اینکه مردم در انتخاب اصلح خود همواره در این شهر با عجله عمل نموده اند و شاید این انتخابها صرفا از روی احساس بوده و در آینده نیز این گونه افراد انتخاب شونده از روی احساس بر تصمیمات مهم و ضروری شهر اعمال نظر میکنند!

نمونه اش همین مورد اخیر که یک نماینده زن در شورای شهر حال بخاطر یکسری اختلافات اداری با یک شهرداری که خود شبانه روز در راستای مدیریت شهری طبق وظیفه خود عمل می نماید، درگیری فیزیکی از خود نشان می دهد و تا جایی پیش می رود که از همسر مهاجم خود در این ماجرای اداری استفاده می کند! این قضیه نیز قابل تامل است زیرا در شهری که لقب شهر مذهبی را از دیرباز به خود گرفته حضور یک زن در شورای شهر می تواند چنان حساس باشد که بخاطر نشاندن حرف خود بر کرسی دخالت های اداری بر شهردار، ماجرای صرفا اداری را به عهده خانواده درجه یک خود قرار می دهد تا جایی که این ماجرای تلخ اتفاق می افتد.

قضیه دوم اینست که در این شهر هیچ وقت مسئولین شورای شهر و ادارات در هیچ زمان سر مسئله خدمت به مردم و عمران و آبادانی یک قول و متحد نمی توانند عمل کنند و در همین ماجرای اخیر هم دوباره ثابت شد مسئولین شهرداری و شورای شهر بجای جمع شدن زیر لقای خدمت گذاری و برنامه ریزی صحیح مدام در فکر تنش زایی و اختلاف نظرها بوده و کسی هم در این میان هیچ وقت از لحاظ فرهنگی منجی این قضایا نمی شود. بحث دیگری که لازم است در اینجا مطرح شود اینست که احساس می شود دستهایی پشت پرده کمر همت بسته اند تا بواسطه برخی شایعه سازیها و میدان گردانی های سیاسی ضربه کاری به اعتبار فرهنگی و اجتماعی این استان و شهر اردبیل که ملقب به شهر دارالارشاد می باشد وارد نمایند که متاسفانه در این راستا تاکنون بنظر نمی آید مسئولین فرهنگی استان فکری برای مقابله با این موضوع داشته باشند! اما نکته اساسی در ماجرای کتک کاری یکی از اعضای شورای شهر با شهردار اردبیل است که حقیقتا دل هر شهروند اردبیلی را آزرده می نماید. از ابتدای تشکیل شورای شهر تا کنون آن اتحاد و همبستگی لازم برای آبادانی شهر و مهمتر از همه شایسته سالاری در پستهای مهم مدیریتی مشاهده نمی شود! متاسفانه تعدادی از مسئولین ذیربط بجای شناسایی مشکلات عدیده شهر و شهرسازی و استفاده از توان افراد شایسته و با لیاقت و متخصص، مدام در حال و هوای تغییرات مدیریتی و جذب نیروهای ناکارآمد هستند که این یکی از مشکلاتی است که بالاخره مانند زخم کهنه سرباز زده و شاهد یک رفتار ناشایست آنهم از افراد خواص شده ایم رفتاری که پایه گذار اختلافات و درگیریهای دیگری در جمع مسئولین خواهد شد که البته مسبوق به سابقه هم بوده است. حقیقتا شایسته نیست تعدادی از مسئولینی که با رای اعتماد مردم در شورای شهر بر کرسی مدیریت شهری و فرهنگی تکیه زده اند در صدد تضعیف فرهنگ و آبروی این شهر باشند و کمی باید با دقت و هوشیاری نسبت به اختلافات اداری و نه شخصی نگاه کنند تا ابزار دست بیگانگان و مخالفان این حکومت اسلامی که سرمنشا خیر و نیکی است باشند.

انتهای پیام/